بالاخره اولین باران پاییزی بارید !
در پاییز است که می توان عاشق شد ، دنبال چتری مشترک گشت و دستانی برای گرم شدن .
و باز هم در پاییز است که می توان زیر بارانش گریست و دستان تنهای یخ زده را برای اندکی گرم شدن به هم سایید .
و فقط در پاییز است که می توان در خزان فصل عاشقی ، چون برگی چروکیده از شاخه فرو ریخت !